نازی نازی ، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

نازنین نرگس نفس مامان

و باز هم غم

به یاد کربلا دل ها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است مرام شیعه در خون ریشه دارد نگهبانی ز خط خون چنین است آدم هبوط کرده به زمین   نوح طوفان زده  ابراهیم مبتلا به ذبح فرزند عیسای به معراج رفته  موسای لن ترانی شنیده همگی ندیده برایت گریسته اند ابتدای عزایت ازل و انتهای آن ابد است چگونه ساغر بلا را سر کشیدی که الستیان مبهوت عرشیان را مجنون و فرشیان را شیدای خویش ساختی ذات حق اول عزادار توست که در شب اول محرم پیراهن خونی تو را کتیبه وار به ساق عرش میکوبد و عالم را به واسطه همین پیراهن پرخون ماتمکده عزایت مینماید تو را آدمی نشناخته به گریه مینشیند ندی...
24 دی 1390

تقدیم به علی کوچولو

توی یه روز قشنگ الهی توی یه روزقشنگ که فرشته ها شاد از یه عروسی الهی شادی میکردند یعنی ١ ذی الحجه مصادف با ٧ آبان خدا یه فرشته ناز رو به  یه مامان مهربون هدیه داد اسم این فرشته شد علی. اون زمینی نبود آسمونی بود گاهی می مونم توی حکمت خدا و اصلا نمیفهمم چرا؟؟؟؟  با خودم عهد کردم هیچ وقت نگم چرا؟هیچ وقت؟؟هیچ وقت؟؟؟ فقط میتونم درک کنم نبودن علی کوچولو رو میتونم حس کنم داغی رو که روی دل مامان علی جون مونده میتونم باور کنم قلب پر از غمش رو ولی هر چی فکر میکنم نمیتونم حرفی رو پیدا کنم که از غمش کم کنه یا که حتی یه کم فقط یه کم آرومش کنه فقط میدونم قلب کوچولوی علی اون...
18 دی 1390
1